معنی پول بی ارزش
حل جدول
گویش مازندرانی
ارزش – بها
واژه پیشنهادی
صنار
لغت نامه دهخدا
ارزش. [اَ زِ] (اِمص، اِ) اسم مصدر از ارزیدن. عمل ارزیدن. || قیمت. بها. (آنندراج). ارز. ارج. آمرغ. || قدر. || برازندگی. شایستگی. زیبندگی. قابلیت. استحقاق. || اعتبار یک سند یا متاع. پولی که در سند نوشته شده.
فارسی به عربی
شعر، غیمه، فائده، کلفه
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ معین
بها، ارز، قیمت، قدر، شایستگی. [خوانش: (اَ زِ) (حامص.)]
فرهنگ عمید
بها، قیمت،
اهمیت،
شایستگی،
(اسم) (جامعهشناسی) معیارهای مشترک در جامعه برای ارزیابی مناسبات فرهنگی،
(اسم) قدر، مرتبه،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بها، ثمن، قیمت، مظنه، نرخ، ارج، اهمیت، اعتبار، سندیت، استحقاق، شایستگی، قابلیت، لیاقت، منزلت
فرهنگ فارسی هوشیار
قیمت، بها، ارز، ارج، شایستگی، زیبندگی، قابلیت، قدر
معادل ابجد
558